کد مطلب:88664 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

تعریف خیر و شر











تفسیر خیر و شر از دید یك فرد معتقد به مبدا و معاد این است كه هر چه مایه ی تكامل بشر و سوق او به طرف الله شود خیر و هر چه باعث تنزل و انحطاط و دوری از خدا شود، شر است. هر كمالی خیر و هر عدم كمالی شر است، خداوند خیر و شر كتاب تكوین را با فرستادن قرآن بیان فرمود، مولی علی (ع) در نهج البلاغه

[صفحه 412]

می فرمایند: «ان الله سبحانه انزل كتابا هادیا بین فیه الخیر و الشر فخذوا نهج الخیر تهتدوا و اصدفوا عن سمت الشر تقصدوا»، خداوند سبحان كتاب هدایت كننده ای را فرستاد و خیر و شر را در آن تبیین فرمود، پس راه خیر را پیش بگیرید كه هدایت می شوید و از جانب شر متمایل و منصرف شوید تا در مسیر مستقیم قرار گیرید.[1].

مفسر این كتاب علی (ع) نیز تاكید می كند: «اذا رایتم الخیر فخذوا به و اذا رایتم الشر فاعرضوا عنه»، هنگامی كه خیر را دیدید آن را بگیرید و وقتی شر را ملاحظه كردید، از آن اعراض كنید![2].

در ذیل فراز «شرورهم مامونه» گذشت كه عالم تركیبی از خیر محض و شر محض نیست بلكه از نظر ما هر چه در عالم است خیر است و شرور یا اموری عدمی هستند، مانند جهل و مرگ و فقر كه عدم علم و عدم حیات و عدم ثروت است و یا شروری نسبی هستند، مثل نیش عقرب و زنبور یا سم مار و میكروبهای موذی بیماری زا، اینها گرچه امری وجودی هستند، ولی شر محض نیستند، نیش عقرب و زنبور و مار همانند سلاحهائی است كه در دست یك سرباز برای دفاع از خود و مرز و بوم و ناموس اوست، اینها فی نفسه شر نیست اگر عقرب این نیش را با به انسانی برای دفاع از خود زند، برای او شر نیست، خیر محض است گرچه برای مضروب و آن كه نیش خورده شر است، میكروبهائی را نیز كه ما موذی و بی فائده می پنداریم در این عالم مامورانی برای انجام كاری هستند و لازمه ی نظام احسن می باشند گرچه در مواردی برای فردی مضر باشند.

بله اگر خود را محور قرار دادیم، و خود محور شدیم می گوئی این امور برای من شر است، یا خار كنار گل شر است ولی خود خار سپر حفاظتی گل است تا

[صفحه 413]

حیوانات را از حریم گل دور كنند آنها مایه حفاظت حیثیت گل هستند ولی گلچین، خود را می نگرد.

بارانی كه می ریزد و قبلش بادی كه می وزد، حیاتبخش زمین و گیاهند، زنده شدن زمینها با باران و گرده افشانی گلها خیر است گرچه آن باد لانه ی پرنده ای را خراب و او را بی خانمان كند و آن باران خانه موری را پر كند و خانه مستضعفی را خراب كند، باید مجموع را مطالعه كرد و نتیجه ی مطالعه این است كه عالم خیر محض است و شر محض با آن جمع نمی شود.

پس آنچه پرهیزكاران انجام می دهند، خیر است و شری ندارند، و اگر باشد مثل این شرور نسبی است، پرهیزكاری كه در مقام استغاثه یك مومن به نفع او شهادت می دهد، مسلما برای طرف دیگر مخاصمه شر است ولی نسبت به ظالم شر است و این طبیعی مسئله است، در مقام قضاوت اگر حق را برای صاحب حق تشخیص داد به نظر طرف دیگر كه ناحق است، شر محسوب می شود ولی در درون اعماق قلب آن طرف هم كه ناحق ادعا كرده و ظلم كرده، این عمل قاضی خیر است، گر چه ظاهرا از آن ابراز ناراحتی كند چون فطرت سلیم انسانی خیر و تصدیق كننده خیر است.

مولی در این فراز نمی فرمایند: فرد متقی كار خیر می كند یا عمل نیك انجام می دهد، بلكه می فرماید مردم از او انتظار خیر دارند یعنی او منبع خیر است نه تنها مصدر خیر، حال به چند مصداق از مصادیق خیر كه مردم امید صدور آن را از متقیان دارند و چند مصداق شر كه مردم از آنها نسبت به پرهیزكاران در امنیت هستند، از آیات و روایات ذكر كنیم، تا كاملا مراد از خیر و شر در این دو فراز مشخص شود:

1- قرآن مال و ثروت را خیر دانسته است: «كتب علیكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خیرا الوصیه»،[3] خداوند در این آیه می فرماید: «دستور داده شد كه

[صفحه 414]

چون یكی از شما را مرگ فرا رسد اگر دارای متاع دنیاست وصیت كند» مفسرین از خیر در این آیه تفسیر به مال و ثروت كرده اند و این نشان می دهد ثروت فی نفسه خیر و نیك است و باید در راه شرعی از آن استفاده شود.

2- قرآن جهاد را خیر معرفی كرده است: «كتب علیكم القتال و هو كره لكم و عسی ان تكرهوا شیئا و هو خیر لكم»، حكم جهاد بر شما نوشته شده و حال آنكه بر شما ناگوار و ناپسند است و چه بسا شما چیزی را ناپسند می پندارید و آن برای شما خیر است.[4].

3- روزه از دیدگاه قرآن خیر است: «ان تصوموا خیر لكم»، اینكه روزه دار باشید برای شما بهتر است.[5].

4- تقوی خیر است: «لباس التقوی ذلك خیر»، لباس پرهیزگاری بهتر است.[6].

5- توبه خیر است: «فان تبتم فهو خیر لكم»، اگر توبه كنید برای شما بهتر است.[7].

6- قرآن امت اسلام را بهترین امت و «خیر» معرفی می كند و هر كس در زمره ی این امت باشد خیر است: «كنتم خیر امه اخرجت للناس»،[8].

شما بهترین امتی بودید كه به سود انسانها آفریده شدید. در ادامه درباره ی علت و ملاك خیر می فرماید: زیرا امر به معروف و نهی از منكر می كنید و ایمان به خدا دارید، كسی خیر است كه این خصوصیات و ملاكها در او باشد و همین نیز ملاك خیر بودن جامعه است، هر جامعه ای نورانیت امر به معروف و نهی از منكر و ایمان به خدا از آن غروب كند، بیچارگی و بدبختی بر آن جامعه طلوع كند و نكته ی دقیق این است كه در قرآن امر به

[صفحه 415]

معروف و نهی از منكر، بر ایمان به خدا مقدم داشته شده، و شاید به خاطر اینكه ایمان وقتی ریشه دار است كه دو اصل امر به معروف و نهی از منكر حاكم باشد.

7- بهترین مردم نافعترین آنها برای مردم است- مولی علی (ع) می فرمایند: «خیر الناس من نفع الناس»، بهترین مردم كسی است كه به مردم نفع رساند.[9].

در روایتی دارد كه مردی به نبی اكرم گفت، دوست دارم بهترین مردم باشم، فرمودند: «خیر الناس من ینفع الناس فكن نافعا لهم»، بهترین مردم كسی است كه نفع به مردم رساند، پس نافع برای آنها باش.[10].

در روایتی دیگر مولی علی (ع) می فرمایند: «بهترین مردم كسی است كه تحمل سختی و مشقت زندگی مردم را كند» (خیر الناس من تحمل موونه الناس).[11].

8- بهترین مردم كسی است كه حرص را از قلب خود بیرون كند و به خاطر اطاعت پروردگارش عصیان هوای نفسانی خود نماید. مولی علی (ع) فرمودند: «خیر الناس من اخرج الحرص عن قلبه و عصی هواه فی طاعه ربه»[12] در روایتی دیگر كلی تر فرمودند، كه بهترین مردم كسی است كه نفس خود را از شهوات تطهیر كند (و از جمله ناپاكیهای نفس حرص است) و غضب خود را نابود كند و پروردگارش را راضی گرداند.[13].


صفحه 412، 413، 414، 415.








    1. نهج البلاغه خطبه ی 167 صبحی و 166 فیض.
    2. نهج البلاغه، خطبه ی 167 صبحی و 166 فیض.
    3. سوره ی بقره، آیه ی 180.
    4. سوره ی بقره، آیه ی 216.
    5. سوره ی بقره، آیه ی 184.
    6. سوره ی اعراف، آیه ی 26.
    7. سوره ی توبه، آیه ی 3.
    8. سوره ی آل عمران، آیه ی 110.
    9. غررالحكم.
    10. كنزالعمال، خبر 44155.
    11. غررالحكم (این حدیث را صاحب میزان الحكمه در جلد 3، صفحه ی 215- 214 آورده است، برای مطالعه بیشتر به بحث «خیر» در همان مجلد، صفحه ی 199 به بعد مراجعه شود.
    12. غررالحكم.
    13. غررالحكم.